Friday, June 03, 2005
وقتي نه دليلي براي گفتن هست
و نه گوشي براي شنيدن ...
وقتي سكوتم را التماس ميكني
و وادارم ميسازي به خاموش ماندن ...
وقتي چشمانت را ميبندي وبا تمام قوا
مرا به اعماق تاريكي هل ميدهي ...
ديگر چيزي باقي نمي ماند . نه از من نه از سكوت نه از تاريكي نه از خاموشي .
خيالت راحت !
و نه گوشي براي شنيدن ...
وقتي سكوتم را التماس ميكني
و وادارم ميسازي به خاموش ماندن ...
وقتي چشمانت را ميبندي وبا تمام قوا
مرا به اعماق تاريكي هل ميدهي ...
ديگر چيزي باقي نمي ماند . نه از من نه از سكوت نه از تاريكي نه از خاموشي .
خيالت راحت !
کامنت
Post a Comment
Post a Comment