3

و من بر خود لرزیدم
از درک این همه برف.
این پوشش سفید و یکدست
که بکارتش
با اندک توان گرمای بی جان خورشید زمستان
زایل می شود
و سفیدی اش
در گروی کفشهای کهنه ی رهگذر سرماخورده ای ست،
که سر در گریبان و به شتاب می رود
و دشنام می دهد زیرلب...


دی ماه 86


2

قور قور قورباغه های سیاهپوش
شلاق شقاوت بر تن پروانه ها
برکه، گل آلودتر از پیش

...

آذر 86


1


رگبار سخت و
صبح سرد.
کلاغهای مغرور،
کلاغهای متکبر از آزادی
...



آبان 86