Friday, August 19, 2011

نه پای رفتن داریم،
نه نای ماندن.
روحهایمان
سوار بر باد
در عرشهی کشتیها
از بندری به بندر دیگر،
سفر میکنند و عاشق میشوند...
جسمهایمان ولی
فرسوده و پوسیده
بی هیچ عزم استواری
در انزوای مطلق
عشق را
- همچون آرامش بیرون از خواب-
از یاد بردهاند...
مرداد90
کامنت
# عالی بود ..
از اینکه میبینم یکی از وبلاگهای محبوب سالهای دورم آپدیت شده بسیار خوشحالم :)
Horizon : 9:45 PM
# مهیا جان، چند وقت پیش یکی به نام «صفر مطلق» برایام دعوتنامه دوستی فرستاد منم فکر کردم تویی با شوق و ذوق پذیرفتم و رفتم کلی هم بهش حال دادم بعد از مدتی فهمیدم اشتباه کردم اینقدر خورد تو ذوقم که بلاکش کردم! حالا این حرفها گذشته چون قراره هر کس لینک خودش را بذاره لطف کن برو و این لینک آخرت را بذار خیلی عالیه و یه سوآل دیگه نقاشی را هم خودت کشیدی؟
: 9:56 PM
# درود
جالب بود
هزاران گل سرخ
مهرداد محمودی : 4:14 PM
# از تیکه دوم شعر خیلی خوشم اومد..
روح هایمان
سوار بر باد...
goldeneverstand : 2:52 AM
Post a Comment
# عالی بود ..
از اینکه میبینم یکی از وبلاگهای محبوب سالهای دورم آپدیت شده بسیار خوشحالم :)
Horizon : 9:45 PM
# مهیا جان، چند وقت پیش یکی به نام «صفر مطلق» برایام دعوتنامه دوستی فرستاد منم فکر کردم تویی با شوق و ذوق پذیرفتم و رفتم کلی هم بهش حال دادم بعد از مدتی فهمیدم اشتباه کردم اینقدر خورد تو ذوقم که بلاکش کردم! حالا این حرفها گذشته چون قراره هر کس لینک خودش را بذاره لطف کن برو و این لینک آخرت را بذار خیلی عالیه و یه سوآل دیگه نقاشی را هم خودت کشیدی؟
: 9:56 PM
# درود
جالب بود
هزاران گل سرخ
مهرداد محمودی : 4:14 PM
# از تیکه دوم شعر خیلی خوشم اومد..
روح هایمان
سوار بر باد...
goldeneverstand : 2:52 AM
Post a Comment