روزمره‌گی


با خنده‌هایم
آفتاب را به رگهایت می‌بخشم
روشن کن تمامی تیره‌گی‌ها را.
*
نیروی عشق تو را کرانه‌ای نیست
هر صبح زاده می‌شوم از عشق،
در گهواره‌ی سینه‌ات.
*
بر لبانت
آهنگ موزون زندگی‌ست
لالایی‌ها را در من زنده می‌کنی...




دی 87


کامنت
# بگذار من آفتابت شوم بتاب بر روی خنده هایت.
Anonymous Anonymous : 12:03 PM  

# زيبا بود
Anonymous Anonymous : 12:14 PM  

# شع رو شاعر هر دو زیبا (:
گیلاسی
Anonymous Anonymous : 1:01 PM  

# با خنده‌هایم
آفتاب را به رگهایت می‌بخشم
روشن کن تمامی تیره‌گی‌ها را.
وزارت نیرو - توانیر
:))
Anonymous Anonymous : 3:10 PM  

# آفتاب دقیقآ از کجای خنده میاد؟ یعنی توی دندونات خورشید داری؟
Blogger f.sa : 3:10 PM  

# خیلی حس خوبی به آدم میده خصوصا قسمت
" هر صبح زاده می‌شوم از عشق،
در گهواره‌ی سینه‌ات."
شروع یک صبح پر از انرژی و عشق و پایان یک روز و شعرت با جمله
"بر لبانت
آهنگ موزون زندگی‌ست
لالایی‌ها را در من زنده می‌کنی..."
خیلی زیبا بود :)
Anonymous Anonymous : 3:16 PM  

# به به سلام فواد جون تو کجا از این ورا دلم برات تنگ شده بود :* :*
Anonymous Anonymous : 3:22 PM  

# چرا خودم هستم , شما هم فواد صابونی نیستید؟ همون که شعرهای درپیت در مضامین عرفانی و بزمی میگه؟ :))
Anonymous Anonymous : 3:25 PM  

# این آقای میلاد خیلی تحلیل جالبی داشتن، مخصوصآ اون قسمت وزارت نیرو.
فکر کنم آقا میلاد توی مجله‌ی فرهنگ و هنر نقد ادبی می‌نویسن، احرام‌زادگان نیستین شما آقا میلاد
Blogger f.sa : 3:26 PM  

# میلاد و فعاد بیاین پولاتونو بگیرین و برین پی کارتون . دستتون درد نکنه :)))))))
Anonymous Anonymous : 3:29 PM  

# کامنت من و آقای احرام‌زادگان جابجا اومده گویا، علم غیب داشتن استاد. استاد چوبکاری می‌فرمایید ما را.
در ضمن بانو مه‌یا کامنت‌های ما در راستای فرهنگ این مرز و بوم هست و لاغیر
Blogger f.sa : 3:37 PM  

# دلم واسه حس و حال ِ اینجا تنگ شده بود!
Anonymous Anonymous : 7:27 AM  

# روز واسه خنده هایت وشب برای لالایی دلتنگم فقط همین
Anonymous Anonymous : 5:46 PM  

# ........گل گندم
Anonymous Anonymous : 6:00 PM  

# سلام
انگار باید تبریک بگیم.
تبریک میگم.
یادته منو ؟
Anonymous Anonymous : 12:52 AM  

Post a Comment