Tuesday, January 13, 2009
روزمرهگی
با خندههایم
آفتاب را به رگهایت میبخشم
روشن کن تمامی تیرهگیها را.
*
نیروی عشق تو را کرانهای نیست
هر صبح زاده میشوم از عشق،
در گهوارهی سینهات.
*
بر لبانت
آهنگ موزون زندگیست
لالاییها را در من زنده میکنی...
دی 87
با خندههایم
آفتاب را به رگهایت میبخشم
روشن کن تمامی تیرهگیها را.
*
نیروی عشق تو را کرانهای نیست
هر صبح زاده میشوم از عشق،
در گهوارهی سینهات.
*
بر لبانت
آهنگ موزون زندگیست
لالاییها را در من زنده میکنی...
دی 87
کامنت
# بگذار من آفتابت شوم بتاب بر روی خنده هایت.
: 12:03 PM
# زيبا بود
: 12:14 PM
# شع رو شاعر هر دو زیبا (:
گیلاسی
: 1:01 PM
# با خندههایم
آفتاب را به رگهایت میبخشم
روشن کن تمامی تیرهگیها را.
وزارت نیرو - توانیر
:))
: 3:10 PM
# آفتاب دقیقآ از کجای خنده میاد؟ یعنی توی دندونات خورشید داری؟
f.sa : 3:10 PM
# خیلی حس خوبی به آدم میده خصوصا قسمت
" هر صبح زاده میشوم از عشق،
در گهوارهی سینهات."
شروع یک صبح پر از انرژی و عشق و پایان یک روز و شعرت با جمله
"بر لبانت
آهنگ موزون زندگیست
لالاییها را در من زنده میکنی..."
خیلی زیبا بود :)
: 3:16 PM
# به به سلام فواد جون تو کجا از این ورا دلم برات تنگ شده بود :* :*
: 3:22 PM
# چرا خودم هستم , شما هم فواد صابونی نیستید؟ همون که شعرهای درپیت در مضامین عرفانی و بزمی میگه؟ :))
: 3:25 PM
# این آقای میلاد خیلی تحلیل جالبی داشتن، مخصوصآ اون قسمت وزارت نیرو.
فکر کنم آقا میلاد توی مجلهی فرهنگ و هنر نقد ادبی مینویسن، احرامزادگان نیستین شما آقا میلاد
f.sa : 3:26 PM
# میلاد و فعاد بیاین پولاتونو بگیرین و برین پی کارتون . دستتون درد نکنه :)))))))
: 3:29 PM
# کامنت من و آقای احرامزادگان جابجا اومده گویا، علم غیب داشتن استاد. استاد چوبکاری میفرمایید ما را.
در ضمن بانو مهیا کامنتهای ما در راستای فرهنگ این مرز و بوم هست و لاغیر
f.sa : 3:37 PM
# دلم واسه حس و حال ِ اینجا تنگ شده بود!
: 7:27 AM
# روز واسه خنده هایت وشب برای لالایی دلتنگم فقط همین
: 5:46 PM
# ........گل گندم
: 6:00 PM
# سلام
انگار باید تبریک بگیم.
تبریک میگم.
یادته منو ؟
: 12:52 AM
Post a Comment
# بگذار من آفتابت شوم بتاب بر روی خنده هایت.
: 12:03 PM
# زيبا بود
: 12:14 PM
# شع رو شاعر هر دو زیبا (:
گیلاسی
: 1:01 PM
# با خندههایم
آفتاب را به رگهایت میبخشم
روشن کن تمامی تیرهگیها را.
وزارت نیرو - توانیر
:))
: 3:10 PM
# آفتاب دقیقآ از کجای خنده میاد؟ یعنی توی دندونات خورشید داری؟
f.sa : 3:10 PM
# خیلی حس خوبی به آدم میده خصوصا قسمت
" هر صبح زاده میشوم از عشق،
در گهوارهی سینهات."
شروع یک صبح پر از انرژی و عشق و پایان یک روز و شعرت با جمله
"بر لبانت
آهنگ موزون زندگیست
لالاییها را در من زنده میکنی..."
خیلی زیبا بود :)
: 3:16 PM
# به به سلام فواد جون تو کجا از این ورا دلم برات تنگ شده بود :* :*
: 3:22 PM
# چرا خودم هستم , شما هم فواد صابونی نیستید؟ همون که شعرهای درپیت در مضامین عرفانی و بزمی میگه؟ :))
: 3:25 PM
# این آقای میلاد خیلی تحلیل جالبی داشتن، مخصوصآ اون قسمت وزارت نیرو.
فکر کنم آقا میلاد توی مجلهی فرهنگ و هنر نقد ادبی مینویسن، احرامزادگان نیستین شما آقا میلاد
f.sa : 3:26 PM
# میلاد و فعاد بیاین پولاتونو بگیرین و برین پی کارتون . دستتون درد نکنه :)))))))
: 3:29 PM
# کامنت من و آقای احرامزادگان جابجا اومده گویا، علم غیب داشتن استاد. استاد چوبکاری میفرمایید ما را.
در ضمن بانو مهیا کامنتهای ما در راستای فرهنگ این مرز و بوم هست و لاغیر
f.sa : 3:37 PM
# دلم واسه حس و حال ِ اینجا تنگ شده بود!
: 7:27 AM
# روز واسه خنده هایت وشب برای لالایی دلتنگم فقط همین
: 5:46 PM
# ........گل گندم
: 6:00 PM
# سلام
انگار باید تبریک بگیم.
تبریک میگم.
یادته منو ؟
: 12:52 AM
Post a Comment