Friday, August 19, 2011
نه پای رفتن داریم،
نه نای ماندن.
روحهایمان
سوار بر باد
در عرشهی کشتیها
از بندری به بندر دیگر،
سفر میکنند و عاشق میشوند...
جسمهایمان ولی
فرسوده و پوسیده
بی هیچ عزم استواری
در انزوای مطلق
عشق را
- همچون آرامش بیرون از خواب-
از یاد بردهاند...
مرداد90